اختلاف های شیعه وسنی
 
درباره وبلاگ


الهم عجل لولیک الفرج
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
  • ردیاب جی پی اس ماشین
  • ارم زوتی z300
  • جلو پنجره زوتی

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق من تربت العباس{ع} و آدرس hajmohamad.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 1
بازدید کل : 3499
تعداد مطالب : 16
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1



کد ساعت -->

عشق من تربت العباس{ع}
شخصی .مذهبی




 

این مطلبی است که نیاز به سند ندارد، چرا که مبتنی برا واضحات قرآن و تاریخ می باشد. عنوان مطلب را غصب فدک انتخاب کردم، در حالی که برای جریان فدک کوتاه اشاره ای می شود، ولی برای اهل معرفت و کنایه لطایف بسیاری در این مطلب برای اثبات غصب فدک وجود دارد ، فقط کمی نیاز به تامل بیشتر دارد. شاید بهتر باشد که همیشه همه حرفها را به راحتی بیان نکنیم تا برای رسیدن به حقیقت کمی تفکر و کشف معنا و مفهوم ، از طرف خواننده صورت بگیرد.
 
نقل شده كه دو نفر از شيعيان در گذرگاهي از بغداد به مجلس بزرگي رسيدند.پرسيدند اين مجلس متعلّق به  كيست؟
گفتند مجلس درس امام اعظم ابوحنيفه است .
راوي حكايت مي گويد رفيق من كه اسمش فضل بن حسن بود و مردي متعصّب درمذهب شيعه و در عين حال آدمي بحّاث و با اطلاع از مباني مذهب بود ، گفتمن مي روم و با اين مرد مباحثه مي كنم و تا او را ملزم و مجاب نكنم ازاين مكان نمي روم.
گفتم اين عالم بزرگي است و از عهدۀ بحث با او بر نمي آيي .
گفت من معتقد به مذهب حقم و حق مغلوب نمي شود .
وارد مجلس شديم و نشستيم و در يك فرصت مناسب، فضل از جا برخاست و گفتايها العالم من برادري دارم كه رافضي است ( يعني شيعه است) و من هر چه ميخواهم به او بفهمانم كه ابوبكر بعد از پيامبر اكرم ، افضل امّت و خليفۀبه حق بوده قبول نمي كند و مي گويد علي بن ابيطالب ، افضل و خليفۀ به حقاست . شما يك دليل قاطعي به من ياد بدهيد كه به او بفهمانم و او را بهراه راست بياورم .
ابوحنيفه گفت به برادرت بگو بهترين و روشن ترين دليل اين است كه پيامبراكرم همواره در ميدان هاي جنگ ، آن دو بزرگوار ! ( ابوبكر و عمر) را كنارخود مي نشاند و علي را مقابل نيزه و شمشير دشمن مي فرستاد و اين نشان ميدهد كه آن دو نفر ، محبوب پيامبر بوده اند و چون آن حضرت مي خواسته كه آنها بعد از خودش جانشين باشند آنها را حفظ مي كرد و چون علي را دوست نميداشت طردش مي كرد و به ميدان مي فرستاد تا كشته شود و اين بهترين دليل برافضليت ابوبكر و عمر است !
فضل گفت بله من اين را به برادرم مي گويم ولي او از قرآن به من جواب ميدهد كه خداوند فرموده است: « خداوند ، مجاهدين را بر قاعدين و نشستگانبرتري داده و اجري بزرگ براي آنان آماده است» و به حكم اين آيه ، علي چونمجاهد بوده افضل از ابوبكر وعمراست كه قاعد بوده اند .
ابوحنيفه گفت به او بگو از اين بهتر مي خواهي كه ابوبكر و عمر قبرشانكنار قبر پيامبر و چسبيده به قبر آن حضرت است در حالي كه قبر علي از قبرپيامبر دور افتاده و در عراق است .
فضل گفت بله اين را هم به برادرم مي گويم امّا او مي گويد آن ها غاصبانهدر كنار پيامبر اكرم دفن شده اند براي اين كه خداوند فرموده است « ايمؤمنان بدون اذن و اجازۀ پيامبر ، داخل خانه اش نشويد...»  و مي دانيم كهرسول اكرم در خانۀ خودش دفن شده و آن دو نفر بدون اذن در خانۀ آن حضرتدفن شده اند و محل دفن ايشان غصبي است .
ابوحنيفه كه از اين گفتگو سخت ناراحت شده بود تأمّلي كرد و سپس با لحنيتند گفت به اين برادر خبيثت بگو آنها غاصبانه در خانة پيامبر دفن نشدهاند بلكه عايشه و حفصه كه دختران آن دو بزرگوار و همسران پيامبر بودند وازپيامبر مهريه طلبكار بودند، پدرانشان را در مهرية خودشان دفن كردند .
فضل گفت بله من اين مطلب را هم به برادرم گفته ام ولي او باز آيه اي برايمن مي خواند و مي گويد پيامبر صلي الله عليه و آله به همسرانش بدهكارنبوده براي اينكه خداوند فرموده است « اي پيامبر ما همسران تو را كهمهرشان را پرداخته اي براي تو حلال كرديم» طبق اين آيه ، پيامبر اكرممهريۀ زن هايش را داده بود و وقتي كه از دنيا رفت به زن هايش بدهكارنبوده است .
ابوحنيفه اندكي تأمّل كرد و گفت به اين برادرت بگو درست است كه همسرانپيامبر، مهريّه طلبكار نبوده اند اما سهم الارث كه از ماتَرَك پيامبرداشته اند و ماتَرَك  (يعني آنچه پيامبر اكرم بعد از مرگش از خود باقيگذاشته ) نيز همين خانه اش بوده و شرعاً سهمي هم از آن خانه به همسرانشمي رسد و چون عايشه و حفصه وارث پيامبر بوده اند پدرانشان را در سهمالارث خودشان دفن كرده اند و بنابراين غصبي در كار نبوده است .
فضل گفت بله من اين را هم به برادرم گفته ام ولي او مي گويد شما آقايانسنّي ها مگرنمي گوييد كه پيامبر ارث نمي گذارد و خودتان حديث نقل مي كنيدكه پيامبر اكرم فرموده است « ما پيامبران اصلاً ارث نمي گذاريم و هر چهاز ما باقي مانده صدقه است» پس طبق گفتة خودتان عايشه و حفصه سهم الارثنداشته‌اند . به همان دليلي كه شما حضرت فاطمه را از فدك محروم كرديد وگفتيد پيامبر ارث نمي گذارد آن دو همسر نيز نبايد ارث ببرند . آيا دختراز پدر ارث نمي برد اما همسر از شوهر ارث مي برد ؟!
حالا بر فرض بپذيريم كه آنها سهم الارث داشته اند ، مگر نه اين است كهميّت اگر فرزند داشته باشد ، سهم الارث زوجه اش يك هشتم ماتَرَك مي شود ،در اين جا تمام ماتَرَك پيامبر اكرم يك حجره (اتاق) بوده كه وقتي آنتقسيم بر هشت شود يك قسمت از آن هشت قسمت تقسيم مي شود ميان همسرانپيامبر اكرم كه نُه نفر بوده اند و در نتيجه سهم هر يك از عايشه و حفصهبه قدر يك وجب هم نمي شود، پس چگونه آن دو هيكل بزرگ در يك وجب زمين جاشده اند ؟!
سخن كه به اينجا رسيد ابوحنيفه حسابي از كوره در رفت و با لحني خشم آلودفرياد كشيد اين مرد را بيرون كنيد اين خودش رافضي است و اصلاً برادر همندارد

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 7:17 بعد از ظهر ::  نويسنده : mohamad